درباره تئاتر موزیکال «هفتخان اسفندیار» به کارگردانی «حسین پارسایی» / بهروزرسانی نشده و جذاب
تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۳۹۱۴۳
شاهنامه فردوسی بخشی از هویت فرهنگی ماست. خوش اقبال هستیم که در قالب ادبی خودش از هر منظری که نگاهش کنیم آبرومند است. شکل آن، گستره موضوعی و تعدد داستانهای آن و محتوا و ژرفساخت آن کم نظیر است. یکی از وظایفمان در حوزه هنر و فرهنگ هم حفظ و اشاعه و ترویج این هویت فرهنگی است. اما کلیشهایترین چیزی که در این یادداشت میتوانید بخوانید مهمترین نکته درباره موضوع آن است؛ ما در این زمینه همواره کمکاری کردهایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما در تئاتر سودای شاهنامه، همواره وجود داشته است. دهههای 60 و 70 و حتی تعداد نمایشهایی که براساس قصههای شاهنامه تولید میشد خیلی بیشتر هم بود. در همین تالار وحدت و تالار اصلی تئاترشهر آثاری از پری صابری و محمود عزیزی و قطبالدین صادقی و... روی صحنه رفتهاند که قابل اعتنا بودند. اما اینکه آیا تابهحال یک اثر با کیفیت و استانداردهای هنری و البته موردپسند مخاطبان براساس شاهنامه تولید شده که گستردگی اجرا و وسعت مخاطبانش سیرمان کند؟ که بگوییم: «این یک نمایش درخور شاهنامهای است!» پاسخ، منفی است. ما هنوز در گستره نمایش نتوانستهایم کاری در حد و اندازه بزرگی و ارزشمندی شاهنامه تولید کنیم. حال آنکه فردوسی بخش زیادی از این جریان تولید را هم برای هنرمندان تئاتر و سینما خودش انجام داده است. حماسه ارزشمند فردوسی تقریبا در تمام داستانهایش دراماتیک است و بخش زیادی از آنچه را که ما برای تئاتر شدن و سینما شدن نیاز داریم در اختیارمان قرار داده است. فقط باید شکلی برای بیان امروزی و تازهتر آن پیدا کنیم. این کاری است که تا امروز هیچ هنرمندی در ایران نتوانسته است انجام بدهد.
هویت فرهنگی بر صحنه تئاتر
تئاتر موزیکال «هفتخوان اسفندیار» تلاشی برای توسعه این هویت فرهنگی بر صحنهی تئاتر است. خواسته تا از آن کهنگی و قدمت در شکل فاصله بگیرد و اجرایی چشمنواز از رویدادها و آدمها ارائه بدهد. شعر، آواز، موسیقی، اجرا و لباس را هم به خدمت گرفته است. اصرار دارد بزرگ و باشکوه جلوه کند و چشم و گوش مخاطبش را از این شکوه به وجد بیاورد و در نتیجه این هیجان دیداری و شنیداری، قصهاش را روایت کند. پارسایی خواسته تا همان نتیجه بازاری که با مولن روژ و بینوایان و الیورتویست گرفته بود، حالا با شاهنامه تجربه کند؛ اشتباه ایندفعهاش همین بوده است. مولنروژ از هرنوع نسبت وفهم فرهنگی با مخاطب ایرانی خالی بود. میتوانستی شکل و فرم را هرطور که میخواهی با سلبریتیها در میان پرسپکتیو مجلل صحنه و آواز و موسیقی به خورد تماشاگر بدهی. مخاطب هم به قصه اهمیت نمیداد. برای زبان و نوع روایت و جنبههای هنری اجرا اهمیت چندانی قائل نبود. آمده بود تا به جای زیبایی، خوشگلی را ببیند و چندتا عکس بگیرد و برود. اما اینبار قضیه فرق میکند. شاهنامه را نمیتواند مثل مولن روژ به مخاطب ایرانی خوراند. مخاطب «هفتخوان اسفندیار» هر چقدر هم که از ادبیات فاصله گرفته باشد، باز بخشی از آن هویت فرهنگی را با خود بههمراه دارد. بنابراین برای این جهان آشنا چیزی بیشتر از شکل، فرم،تصویر و موسیقی لازم است تا مخاطب به وجد بیاید.
لباسی امروزی اما نازیبا بر تن شاهنامه
شاهنامه باید بیانی امروزی پیدا کند و هنرمند باید ابزار این زبان متفاوت را بیابد. منظورم از بیان امروزی، مولفههای ارتباطی است که با جهان مخاطب امروز ارتباط پیدا کند. نه حتما لباس یا استفاده از واژهها و کلمات و... بلکه زبانی برای فهم جهان امروز مخاطب! «هفتخوان اسفندیار» مانند تمام آثار مشابهش از این منظر است که اثر موفقی نیست. نتوانسته بهروز شود. حتی شعر نمایشی محمدرضا کوهستانی راه به جایی نبرده است. در شکل تازه شده اما بیان تازهای ندارد. زبان هم اقتباسی از زبان شاهنامه است البته اقتباسی که بهروزرسانی نشده است. شکل و ظاهر متفاوتی پیدا کرده اما درک تازهای به مخاطبش ارائه نمیدهد. شاهنامهای است که لباس امروزی به تن کرده و بهویژه در همنشینی با موسیقی شاید هم خوشگل بهنظر برسد اما زیبا نیست. ظاهر است. مجموعهای از شعرها و ترکهای موسیقی و تصاویر است که از شاهنامه وام گرفته است. اما یک پیکره واحد هنری برای مخاطب امروزی نیست.
مسیری تازه برای بهروزرسانی ادبیات کهن
به جز اینها یک نکته مهم در مورد «هفتخوان اسفندیار» و موزیکالهای حسین پارسایی وجود دارد؛ این اجراها بهمرور مخاطب خودشان را پیدا کردهاند. عدهای از تماشاگران این درکنار هم بودن موسیقی و اجرا و آن طراحی رنگارنگ صحنه و لباس را دوست دارند. وارد تالارهای بزرگ میشوند و از موسیقی و تصویر و تماشای بازیگران و بهویژه بازیگران نامآشناترش لذت میبرند. چند عکس میگیرند و استوری و پست میگذارند. خیلی از مخاطبان این موزیکالها تماشاگران همیشگی تئاتر نیستند. آنها موزیکال لاکچری (اگر بتوان اصطلاح لاکچری را در موردشان به کار برد) دوست دارند. اتفاقا بد هم نیست. بد نیست که در تئاتر و اجرا شکلهای متفاوتی برای مخاطبان متفاوت وجود داشته باشد و هر کدام آثار مورد علاقهشان را برای تماشا انتخاب کنند.
از این منظر کار محمدرضا کوهستانی و حسین پارسایی هم بعد از بینوایان و الیور تویست و مولن روژ اینبار ستودنی است. آنها این دفعه یکی از متون کهن ادبیات ایران را انتخاب کردهاند. با اینکار اولا؛ خوراک فرهنگی متناسب با هویت فرهنگی ایرانی را برای مخاطبان تئاترشان فراهم کردهاند و از طرف دیگر مسیر تازهای را برای تولید و بهروزرسانی ادبیات کهن ایرانی در گستره نمایش مورد آزمون و خطا قرار دادهاند. مخاطبان زیادی را هم به تالار وحدت کشاندهاند؛ حالا گیرم این تجربه به لحاظ کیفی ضعفهایی هم داشته باشد.
«هفتخوان اسفندیار» با وجود اینکه با نمونههای ایدهآلی که تصورش را داریم هنوز فاصله دارد اما تلاش قابل توجهی است و میتوان آن را صرفنظر از ویژگیهای کیفیت هنری، اجرایی قابل قبول ارزیابی کرد.
خبرنگار: سعید محبی
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: هفت خوان اسفندیار هویت فرهنگی مولن روژ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۳۹۱۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تن «سنگلج» میلرزد!
در چند روز اخیر، ساخت و ساز ساختمان مجاور تماشاخانه «سنگلج» که در تملک شهرداری تهران است و از دوره مدیریت محمد باقر قالیباف بحث واگذاری آن به این تماشاخانه مطرح بوده، خبرساز شده است.
به گزارش ایسنا، بعد از ابراز نگرانی پریس مقتدی، مدیر این تماشاخانه درباره آسیب زدن به این بنای قدیمی، مشاهده ها هم حاکی از آن است که به هنگام ساخت و ساز ساختمان مجاور، بنای تماشاخانه سنگلج دچار لرزش میشود و از آنجاکه این تماشاخانه روی قنات قرار گرفته و پیشتر هم فرونشست داشته، این ساخت و ساز نگرانی جامعه هنری را در پی دارد که مبادا فاجعهای انسانی در پیش باشد. از سوی دیگر از آنجاکه تماشاخانه «سنگلج» در فهرست آثار ملی ثبت شده است، هر گونه ساخت و سازی در مجاورت آن باید با هماهنگی وزارت میراث فرهنگی باشد.
در همین زمینه کاظم نظری، مدیر کل هنرهای نمایشی درباره آخرین وضعیت ساخت و ساز ساختمان مجاور «سنگلج» گفت: از دفتر طرحهای عمرانی پیگیر این مساله هستیم و کارشناسان این دفتر از ساختمان بازدید کردهاند. در حال حاضر چالبرداری انجام نشده و فعلا ساخت و ساز در مرحله همسطح زمین است، ولی اگر بخواهند چالبرداری کنند، باید از وزارت ارشاد و میراث فرهنگی مجوز بگیرند.
او ادامه داد: فعلا نامهنگاریهای لازم با میراث فرهنگی و دفتر حقوقی وزارت ارشاد انجام شده و اگر قرار باشد ساخت و ساز ساختمان مجاور تماشاخانه سنگلج گسترش پیدا کند یا دخل و تصرفی در آن صورت بگیرد، قطعا باید با هماهنگی وزارت ارشاد و میراث فرهنگی باشد.
نظری اضافه کرد: فعلا دفترهای اداری مالی، حقوقی و طرحهای عمرانی با میراث فرهنگی در تعامل و تماس هستند. ما هم نامهنگاریهای لازم را با میراث فرهنگی انجام دادهایم، ولی کارشناسی که مسئول رسیدگی به این موضوع (خانههای ثبت شده در فهرست آثار ملی) است، فعلا در ماموریت به سر میبرد و قرار است هفته آینده این موضوع با پیگیری ایشان دنبال شود.
او در پاسخ به اینکه با توجه به تخریبی که صورت گرفته، به نظر میرسد ساخت و ساز ادامه داشته باشد و متوقف نشود، توضیح داد: قطعا اگر قرار باشد ساخت و ساز ادامه پیدا کند، باید مسائل امنیتی و پروتکلهای اماکن ثبت شده در فهرست آثار ملی را رعایت کنند. ما تا پیش از عید پیگیر بودیم که ساختمان مجاور تماشاخانه سنگلج به این تماشاخانه واگذار شود همچنانکه خیلی از بزرگان هنر کشورمان هم پیگیر این قضیه بودند، ولی متاسفانه با رفتن آقای قالیباف از شهرداری، این موضوع مسکوت ماند.
مدیر کل هنرهای نمایشی با تاکید بر ضرورت گسترش نمایشهای ایرانی یادآوری کرد: اگر قرار به راهاندازی بنیاد تئاتر ملی باشد، نیازمند فضایی برای تولید هنر و انجام کارهای پژوهشی هستیم و با این تصور که شهرداری ساختمان مجاور سنگلج را در اختیار ما قرار میدهد، منتظر اجرایی شدن این وعده بودیم که مساله ساخت و ساز پیش آمد.
او در پاسخ به اینکه طبق مشاهده ایسنا، بر اثر این ساخت و ساز، تماشاخانه سنگلج دچار لرزش میشود، گفت: امیدواریم این ساختمانساز به فاجعه انسانی منتهی نشود. به هر حال ما هم این نگرانیها را داریم و پیگیر حل این وضعیت هستیم. اما فعلا شرایط به گونهای نبوده که اجرای نمایش را متوقف کنیم.
نظری در ادامه درباره آخرین وضعیت ساخت و ساز اداره تئاتر نیز گفت: مجوز اداره تئاتر را از شورای عمرانی گرفتهایم و مشغول برآورد هزینهها هستیم تا کار شروع شود. آقای وزیر هم دستور لازم را صادر کردهاند. قرار است تا هفته آینده برآورد هزینه نقشه ساختمان از سوی دفتر طرحهای عمرانی وزارت ارشاد ارایه شود. اگر بتوانیم مجوز یک بنای ۵، ۶ طبقه را بگیریم، مهمانسرایی هم برای هنرمندان تئاتر استانها خواهیم ساخت تا دیگر نیازی به اقامت در هتل نداشته باشند. ضمن اینکه امیدوارم بتوانیم دفترهایی برای کارگردانان تئاتر تهران در یکی از طبقات اداره تئاتر بنا کنیم.
لازم به یادآوری است که تماشاخانه سنگلج با نام پیشین ۲۵ شهریور، نیمه اول دهه ۴۰ در محله قدیمی سنگلج راهاندازی شد که محل کار و فعالیت بزرگانی، چون عزتالله انتظامی، داود رشیدی، جمشید مشایخی، محمد علی کشاورز، علی نصیریان، جعفر والی، رکنالدین خسروی، بهرام بیضایی، اکبر رادی، غلامحسین ساعدی، عباس جوانمرد، خلیل موحد دیلمقانی، محمود دولت آبادی، بیژن مفید و ... بوده است. این تماشاخانه به عنوان تالاری ویژه اجرای نمایشنامههای ایرانی تعریف شد و هرچند در بخشی از تاریخ فعالیت خود، میزبان اجرای نمایشنامههای خارجی هم بوده، ولی همچنان به عنوان نماد تئاتر ملی کشورمان به شمار میرود. تالاری که به گفته علی نصیریان، خشت خشت آن پر از برای بزرگان تئاتر کشورمان پر از خاطره است.